ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم / چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم
به نفسهای تو در سایه ی سنگین سکوت / به سخنهای تو با لهجه ی شیرین سکوت
.
.
.
هراس یعنی من باشم ، تو باشی و حرفی برای گفتن نباشد
.
.
.
این روزها بدجور به تو آغشته ام ، از صافی ردم کن و ببین که جز تو هیچم نمی ماند
.
.
.

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 1

صفحه قبل 1 صفحه بعد